شبکه یک - 16 آبان 1399

موانع "امت سازی" را از سرراه برداریم (چگونه میتوان "برادر" و "متفاوت" بود؟)

میلادمبارک رسول الله ص و هفته وحدت مذاهب اسلامی _ علمائ اهل سنت و اساتید دانشگاه منهاج القرآن پاکستان _ ۱۳۹۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم محضر برادران و اساتید بزرگوار و خدا را سپاسگزاریم که فرصت و توفیقی پیش آمد که در یک چنین جمع محترمی در مورد مسئله‌ای بسیار محترم و مهم گفتگو کنیم. در یک شرایط بسیار ویژه‌ای در جهان اسلام ما داریم با هم گفتگو می‌کنیم یعنی اتفاقاتی که در جهان اسلام در جریان است شاید دست‌کم یکی دو قرن گذشته سابقه نداشته است. شاید مسئله اصلی ما در این شرایط پرسش از چگونگی بازسازی امت واحدة اسلامی است. بعد از حدود یکی دو قرن که جهان اسلام ازهم پاشید و آخرین بقایای تمدن مسلمین یکی در ایران و یکی در شبه جزیرة هند و یکی در عثمانی، این سه ازهم پاشید و متلاشی شد و جهان اسلام به دست چند قدرت غربی درهم پاشید و جهان اسلام بین چند ارتش غربی تقسیم شد امروز دوباره جهان اسلام بپا خاستند و همه جا سخن از تشکیل حکومت‌های مردمی اسلامی است و سخن از بازسازی تمدن جدید اسلامی است. برای بازسازی امت واحده اسلامی چند مانع داریم که باید بتوانیم از این‌ها عبور کنیم و عبور از این موانع توان بسیار می‌خواهد و هزینه‌ساز است. یکی از این موانع، چگونگی وحدت امت اسلامی است که تفاوت‌های مذهبی، تفاوت‌های قومیتی، زبان، نژاد، ملیت این‌ها چگونه مثل صدر اسلام زمان رسول‌الله(ص) همه این‌ها تحت‌الشعاع مسلمانی قرار بگیرد و همه مسلمین بپذیرند که «إنما المؤمنون اخوه» ما دوباره نیاز داریم که برای رفع این مانع، علمای مذاهب مختلف اسلامی با اخلاق اسلامی و با روش علمی بر سر مسائل مختلف تفسیر، حدیث، کلام، فقه، بدون تکفیر، بدون توهین به مقدسات یکدیگر با هم برادرانه گفتگو کنند. این ادبیات که مسلمانی به مسلمانی مشرک بگوید و آن یکی به این مسلمان مرتد و کافر بگوید یا یکدیگر را متهم به انواع اتهامات کنند یکی بگوید فلان مذهب ضد اهل بیت پیامبرند، و آن یکی بگوید این مذهب ضد اصحاب پیامبرند، این‌ها همه امروز، موانع بزرگی بر سر راه گفتگو و برادری است. اختلاف نظرهایی از همان صدر اسلام بین اصحاب رسول‌الله(ص) بود، اشتراکات بسیاری بود و اختلافاتی هم بود ولی چنان چه ابوبکر و علی‌بن‌ابیطالب(ع) و عمربن‌خطاب یکدیگر را تکفیر نکردند و با هم نجنگیدند امروز مسلمین حق ندارند به نام این اشخاص یکدیگر را تکفیر کنند و خون یکدیگر را بریزند. این یک توطئه‌ای از خارج جهان اسلام است که جهان اسلام را در آغاز بیداری مجدد تهدید می‌کند. امام علی‌بن‌ابیطالب(ع) در نهج‌البلاغه و منابع دیگری صریح می‌گوید که من در چه مواردی با فلان خلیفه اختلاف نظر دارم اما به وضوح می‌فرماید وحدت مسلمین واجب‌تر است از همه این مسائل. و من اجازه نمی‌دهم بخاطر این اختلاف نظر، مسلمان خون مسلمان را بریزد. نقل شده که بعد از قضیه سقیفة بنی‌ساعده و خلافت ابی‌بکر ابوسفیان پیش امام علی‌بن‌ابیطالب(ع) می‌آید و می‌گوید تو شایسته‌تر از ابوبکر و عمر هستی خودت هم می‌دانی و همه این‌ها می‌دانند چرا با این‌ها درگیر نشدی؟ اگر درگیر شوی من تو را کمک می‌کنم. امام علی‌بن‌ابیطالب(ع) می‌فرمایند که من منظور تو را می‌دانم تو دلسوزتر از من برای اسلام نیستی و من می‌دانم هدف تو چیست که مسلمین را به جان هم بیندازی، من با این‌ها اختلاف نظر دارم و خلافت را حق خود می‌دانم اما در تله امثال تو نمی‌افتیم. و لذا علی‌بن‌ابیطالب(ع) هم از خلفای قبل از خود هم انتقاد، نهی از منکر و امر به معروف می‌کرد و هم مشورت می‌داد و کمک می‌کرد. این‌هایی که به نامش شیعه و به نام سنی، مسلمین را علیه همدیگر تکفیر می‌کنند و کاسه‌های داغ‌تر از آش هستند – با ضرب‌المثلی که ما داریم – حقیقتاً این‌ها نه پیروان علی هستند و نه پیروان ابوبکر و عمر هستند. بنابراین اولین مانع خطرناک در برابر تمدن جدید اسلامی و امت واحده نگاه‌های تکفیری است که مسلمان را وادار کند که مسلمان دیگری را کافر بخواند و بعد بگوید خون و جان و مال و ناموس او هدر است و کافر است در حالی که همه مسلمین خدای واحد را قبول دارند، کتاب واحد، قرآن شریف، قبله واحد، رسول واحد، همه به اهل بیت پیامبر محبت دارند و بر سر اغلب مسائل ما اتحاد داریم و یک فکر داریم. اخلاق اسلامی شیعه و سنی ندارد، واجبات اصلی اسلام مثل نماز، روزه، حج، حجاب و... این‌ها که شیعه و سنی ندارد. اغلب احکام فقهی، اغلب عقاید کلامی و فقهی ما یکی است. من پاکستان به دانشگاه شما منهاج القرآن آمدم نمی‌دانم کدامیک از دوستان در آن جلسه بودند. جناب قادری هم آن موقع ایشان مسافرت بود نمی‌دانم کانادا بودند کجا بودند، ولی اساتید بودند. آنجا هم بحث از تمدن و وحدت اسلامی شد. ایشان (ملاقادری) و خود دوستان این نهضت عظیم شما به لطف خدا یک نهضت تقریبی و وحدتی است و به همین دلیل شنیدم که این تکفیری‌ها و وهابی‌ها شماها را هم تکفیر کردند! یعنی شماها هم که صدای اهل سنت هستید و صدای شما که مبلّغ اسلام سنت و جماعت هستید و در 110 کشور جهان گفتند شعبه دارید شماها هم با این حساب کافرید! جهنمی هستید! در منطق این‌ها آمریکا و انگلیس و اسرائیل کافر نیستند. این‌ها عملیات انتحاری را می‌گویند در مسجد مسلمین بمب منفجر کنید که این‌ها کشته شوند چون مشرک هستند اما حاضر نیستند علیه اسرائیل و علیه ارتش‌های اشغالگر بجنگند و کشته شوند زیارت مرقد و مزار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و اصحاب پیامبر شرک است اما زیارت کاخ سفید و لندن و تل‌آویو مثل این که عین عیادت است! شفاعت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به اذن الله شرک است اما شفاعت صهیونیست‌ها و صلیبی‌ها توحید است! بوسیدن قبر پیامبر(ص) شرک است بوسیدن دست ملکة انگلیس توحید است! بوسیدن دست حاکمان فاسد در کشورهای اسلامی توحید است! مشکل بزرگ این اسلام قلّابی است که همه مسلمین را کافر می‌دانند ولی جهان اسلام را بخاطر نفت آن تسلیم قدرت‌های غربی کرده‌اند. در این 200 سال تروت‌مندترین امت جهان را به یک امت فقیر تبدیل کردند. تمام آثار سنت و تاریخ اسلام و تمدن اسلامی را از خانة پیامبر(ص) و خانه همسران پیامبر(ص) خانه اصحاب رسول‌الله(ص)، اهل بیت(ع) از مکه و مدینه آثار غزوات پیامبر(ص) را همه را تخریب کردند به اسم این که شرک است و به جای آن کاخ و هتل و پاساژهای بزرگ در داخل ساختند و در خارج هم در شراب‌فروشی‌ها و فاحشه‌خانه‌ها و قمارخانه‌های بزرگ دنیا سهم دارند. این‌ها فکر می‌کنند زیارت و احترام به معنای عبادت است پس با این حساب، اگر کسی جلوی پدر و مادرش به احترام بلند شود و دست آن‌ها را ببوسد مشرک است! مگر بوسیدن کسی یا جایی به مفهوم عبادت اوست؟ مگر احترام به کسی به معنی عبادت اوست؟ احترام به رسول‌الله(ص) برای خدا عین توحید است. احترام به اهل بیت(ع)، احترام به رسول‌الله و احترام به خداست. شیعه هیچ مسلمانی را کافر نمی‌داند الا دو گروه. 1) یکی شیعیان افراطی را که اهل بیت را در حد خدا بالا ببرند شیعه آن‌ها را کافر و نجس می‌داند. 2) کسانی که به اهل بیت پیامبر(ص) به پیامبر(ص) یا به اهل بیت پیامبر فحش بدهند یا اهانت کنند. دیگر از نظر شیعه، هیچ مسلمانی کافر نیست ولی اختلاف نظر هست باید علما گفتگو کنند نه جاهلان و عوام، و با ادبیات اخلاقی و علمی، نه با ادبیات تکفیری در کوچه و خیابان با شمشیر و بمب و مسلسل. این خیلی عجیب نیست که تا چهل سال پیش در همین هند و پاکستان و افغانستان تمام اهل سنت محب اهل بیت بودند و اهل زیارت بودند و هنوز هم بسیاری‌شان هستند اما یک مرتبه در این سی و چند سال میلیاردها پول و دلار نفتی آمد خرج شد که به جای سنی وهابی درست کنند و این که بگویند تمام مسلمین در کنار هم علیه استکبار و کفر، یک مرتبه به همه مسلمین علیه هم تبدیل شود. متأسفانه صدای امثال شماها در جهان و در جهان اسلام الآن زیاد شنیده نمی‌شود صدای شما ضعیف شده است. باید صدایتان را بالا ببرید، صدای تکفیری‌ها به کمک دشمنان اسلام شنیده می‌شود. امثال شماها باید سخنگوی اهل سنت در جهان باشید نه تفکری که هم شیعه را و هم اغلب اهل سنت را کافر می‌دانند. محمد بن عبدالوهاب در خود حجاز، علمای سنی حنبلی را کافر خوانده است. ایشان در «دُرَرالسنیه» درباره اهل مکه می‌گوید تمام مردم مکه کافرند! (ج 10، ص 86) و (ج 9، ص 291). می‌گوید «إن دین اهل مکه انه دینهم هو الذی بعث رسول‌الله بالانذار عنه» می‌گوید مردم مکه مشرک هستند همان دینی را دارند که خدا پیامبر را فرستاد با آن دین مبارزه کنند. یعنی می‌گوید تمام مردم مکه و علمایشان که همه اهل سنت بودند این‌ها همه مشرک و کافر هستند! در این کتاب خیلی از مسلمین را تکفیر کرده است. مثلاً اهالی بَدو در خود حجاز را، می‌گوید این‌ها از یهود و نصارا کافرترند و به اندازه مویی از اسلام بهره نبرده‌اند ولو شهادتین را به زبان جاری کنند. راجع به اهال وَشم، در همین کتاب می‌گوید هم علمایشان کافرند و هم عوام‌شان کافرند. راجع به اهالی سُدیر در خود حجاز، می‌گوید همه‌شان کافر و نجس‌اند. بعد می‌آید راجع به اهالی احصاء در حجاز که شیعه هستند می‌گوید این‌ها هم «یعبدون اصنام» بت‌پرست و مشرک‌اند. راجع به اهالی قبیله اَنزه، رفته به آن قبیله سرکشی کرده آمده می‌گوید «إنهم لایؤمنون من بعث» مردم سنی حنبلی حنفی، می‌گوید این‌ها اعتقادی به قیامت ندارند! راجع به قبیله رَفیر می‌گوید این‌ها مشرک و کافر هستند. راجع به قبیله خودش که همان‌جا به دنیا آمده، می‌گوید تمام قبیله من عُنَینه و درعیه، همه آن‌ها هرکس من را قبول ندارند افکار ما را قبول ندارند همه این‌ها کافرند. ابن‌سهیم و پیروان او را از همشهریای خودش را کافر و محرورالدم می‌داند! می‌گوید تمام مسلمانانی که صوفی هستند و اهل تصوف هستند همه کافرند! شیعه همه کافرند! ابن‌عربی را می‌گوید از فرعون کافرتر است و هرکس ابن‌عربی را تکفیر نکند خودش کافر است. بعد از او می‌پرسند اگر کسی در کفر این‌هایی که شما گفتید شک داشت چه؟ می‌گوید کسی که شک کند به این که این‌ها کافرند خودش کافر است. در همین کتاب (ج 10، ص 8) می‌گوید متأسفم که سواد اعظم، یعنی اکثر مسلمین کافرند. می‌گوید مردم نجد به جای خدا بت‌پرستند. با این که آن‌ها سنی‌اند. مثلاً از علمای بزرگ اهل سنت را اشعری به لحاظ مکتب اشعری یا غیر اشعری یا ماتریدی یا هرچه که هستند، این دیدگاه‌ها را، هر 4 مکتب اهل سنت را می‌گوید بدعت است! می‌گوید باید به قبل از ابوحنیفه، مالکی و شافعی و مالک، حنبل برگردیم، این‌ها مکتب‌سازی کردند این‌ها هم بدعت است! و بعد نسبت‌های عجیب و غریب به علمای بزرگ سنی می‌دهد. مثلاً کتاب «تفسیر کبیر» جناب فخر رازی، این کتاب را می‌گوید یک تفسیری است که مطالب انحرافی در آن است. یعنی فخر رازی را هم تکفیر می‌کند. می‌گوید «إن رازی هذا ألف کتاباً یُحَسّن فیه عبادتاً کواکب» یعنی فخر رازی را به ستاره‌پرستی متهم می‌کند. یک جا از او نقل شده که از او می‌پرسند تا قبل از این که شما بیایید در قرن 13 هجری، این 13 قرن مسلمین بودند پس این‌ها چه بودند؟ می‌گوید متأسفانه اکثرشان قبل از من، دانسته یا ندانسته گرفتار شرک بودند! این خیلی نگاه خطرناکی است و می‌دانید اولین کتاب را علیه او برادر خودش نوشت و اولین کسی که با او مبارزه کرد پدر خودش بود که یک عالِم قاضی حنبلی بود و علمای بزرگ سنی از حنبلی و شافعی و حنفی گفتند این آدم خودش منحرف است. گفتند کسی که زیارت پیامبر را شرک می‌داند خودش کافر و مشرک است. بعد هم می‌دانید که مسلمین و علمای اهل سنت ایشان را از شهر خودش بیرونش کردند و از شهر رفت و فرار کرد. بعدها که انگلیس کمک کرد بین آل سعود و سعود با محمدبن عبدالوهاب این‌ها را با هم متحد کرد و به کمک این‌ها خلافت عثمانی را شکست دادند از حجاز و جزیره‌العرب بیرون کردند در منطقه چون نفت کشف کرده بودند. انگلیس به دست این‌ها بر منطقه مسلط شد و همین محمد بن عبدالوهاب فتوا داد که تُرک‌ها کافرند! احناف کافرند چون عثمانی‌ها که با غرب می‌جنگیدند با انگلیس‌ها می‌جنگیدند آن‌ها تُرک و حنفی بودند. پس مانع اول، این مسئله تکفیر و ضد وحدت بود. این صدای شما و امثال شماهاست که باید در پاکستان، در شبه جزیره هند، در افغانستان، در اروپا، و همه جهان عرب و جهان اسلام به گوش برسد. نباید اجازه بدهیم که این تفکر، سخنگوی اهل سنت بشود یا سخنگوی اسلام در دنیا بشود. وهابیت بدعت بود، به جای سنت دارند به خورد دنیا می‌دهند.

مانع دوم؛ حکومت‌ها در کشورهای مسلمان هستند. اغلب حکومت‌هایی که در کشورهای مسلمان بر سر کار هستند این‌ها دست‌نشانده آمریکا، انگلیس، فرانسه یا روسیه‌اند. اغلب این‌ها حاکمان تظاهر به اسلام می‌کنند ولی مسلمان نیستند شیعه و سنی هم فرق نمی‌کند. شاه ایران ظاهراً شیعه بود هم مکه رفت حاجی شد و هم حرم امام رضا(ع) رفت زیارت کرد در حالی که این آدم نه دین داشت، نه اهل نماز بود، اهل شراب و زنا و فساد بود، و دست‌نشانده و عامل آمریکا و انگلیس و اسرائیل در این‌جا بود. الآن اکثر کشورهای مسلمان هم حاکمان‌شان همین‌طورند همان قدر که شاه شیعه بود این‌ها سنی‌اند. حاکم این کشورهای منطقه چه آن‌هایی که دلارهای نفتی دارند این‌ها کداام‌شان اهل خدا و نماز و قرآن بودند؟ این‌ها بعد از این که امام(ره) این‌جا حرکت کرد و انقلاب کرد و جمهوری اسلامی درست کرد یک مرتبه همه‌شان مسلمان سنی شدند! فقط بخاطر این که مسلمین به جان هم بیفتند اسرائیل به خطر نیفتد و حکومت‌های خود این‌ها به خطر نیفتد یک مرتبه بحث شیعه و سنی، هلال شیعه را مطرح کردند که آی ایران دارد همه را شیعه می‌کند، ایران دارد امپراطوری تشکیل می‌دهد و... کسی از این‌ها نپرسیده که هزاران هزار سنی مجاهد در زندان‌های شما چه می‌کنند؟ مبارک و سیسی، مسلمان‌اند؟ حکومت آل سعود و امارات و بحرین و قطر، اردن، این‌ها هیچ وقت مسلمان بودند؟ مثل صدام که اساساً بی‌دین بود ولیکن آخر جنگ چون این طرف الله اکبر می‌گفتند آن آخرش که داشت شکست می‌خورد آمد روی پرچم عراق الله اکبر نوشت! در حالی که هزاران هزار مسلمان شیعه و سنی را کشته بود. چرا این حکومت‌ها به فلسطینی مجاهد سنی یک گلوله، یک فشنگ کمک نکردند و نمی‌کنند؟ تنها حکومتی که به فلسطینی‌های سنی و مجاهد کمک کرد و اسلحه داد و موشک داد ایران شیعه بود. وقتی مسلمانان را در بوسنی و هرزه‌گویین می‌کشتند تنها حکومتی که به آن‌ها کمک کرد حکومت شیعه ایران بود با این که مردم آن‌ها اهل سنت بودند و بچه‌های ما آنجا رفتند و شهید شدند و از آن‌ها دفاع کردند. الآن در عراق و سوریه اهل سنت بیشتر کشته می‌شوند و این تکفیری‌ها دارند مسجدهایشان را خراب می‌کنند. چقدر علمای سنی را تیرباران کردند و کشتند. همین حکومت‌های کشورهای مسلمان که همه را از شیعه می‌ترسانند هیچ کدام‌شان حاضر نیستند یک فشنگ به فلسطینی‌ها کمک کنند ولی وقتی مردم سنی غزه زیر بمباران اسرائیل و صهیونیستی‌ها شهید می‌شدند نخست‌وزیر اسرائیل گفت هزار موشک ایرانی بر سر ما ریخت. حکومت‌ها در کشورهای مسلمان مانع پیشرفت مسلمین هستند. آن‌ها نمی‌گذارند مسلمین در علم و وحدت و اخلاق پیشرفت کنند و تمدن بسازند. در کدامیک از کشورهای عربی حاکمان، طبق اسلام عمل می‌کنند و منتخب مردم‌شان هستند؟ شاه هستند، خانواده هستند، از پدر به بچه، از بچه به پسرعمو، از این به آن، جنگ بین خانواده‌هاست! هر خانواده‌ای بیشتر نفت را به آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و اسرائیلی‌ها باج بدهد نوبت آن خانواده است ده سالی، پانزده سالی، تا باز خانواده بعدی! چه دست‌هایی نگذاشتند افغانستان بعد از این که در جهاد پیروز شد یک کشور متحد مسلمان تشکیل بدهد و خود مجاهدین به جان هم افتادند؟ چه دست‌هایی نمی‌گذارد پاکستان آرامش بگیرد کودتا پشت کودتا باید در پاکستان صورت بگیرد؟ چه دست‌هایی ترکیه را همین بلا را سرش آورد؟ این‌ها دست‌های دشمن است بشناسید. در نیجریه همین ایام، حکومت ارتش نیجریه که با اسرائیل و فرانسه و انگلیس و با آل سعود متحد است هزار مسلمان را در خیابان‌ها بی‌سلاح کشتند و جنازه‌هایشان را سوزاندند و آن شیخ زکزاکی را چهار تیر به او زدند و شش فرزند او را کشتند و الآن در زندان است. هیچ کس هیچی نمی‌گوید. در یمن، شیعه زیدی و سنی شافعی هم کنار هم هستند و جنگ مذهبی آنجا نبوده، می‌ایند مردم را بمباران می‌کنند.

برادران دقت کنید نهضت بیداری اسلامی ملت‌های عرب، لیبی، سودان، سومالی، شمال آفریقا،‌ حجاز، بحرین، یمن، همه این‌ها را دارند با پول خود مسلمین و با دست خود مسلمانان با دلارهای نفتی این نهضت انقلابی را به جنگ‌های داخلی مذهبی و قومی و قبیله‌ای تبدیل می‌کنند تا دوباره رژیم‌های فاسد دیکتاتور برگردند و حاکم بشوند و صد سال دیگر جهان اسلام و جهان عرب را غارت کنند. رژیم‌های بی‌دین و وابسته برای حفظ اسرائیل، برای حفظ رژیم‌های خودشان با میلیاردها پول نفتی، با پول مسلمین مزدور استخدام می‌کنند میلیون‌ها تن اسلحه و بمب در عراق و سوریه و لبنان و یمن و لیبی و همه جا وارد کردند تا دولت‌های مردمی تشکیل نشود، دولت‌های اسلامی واقعی تشکیل نشود، دولت‌هایی که مردمی باشند ضد صهیونیست باشند تشکیل نشود می‌خواهند عراق را به دوران صدام و به دوران اشغال آمریکا برگردانند این همه مسلمان‌کُشی می‌کنند ولی یک فشنگ به فلسطینی‌ها علیه اسرائیل نمی‌دهند. چندصد رسانه، چند صد شبکه ماهواره‌ای، چند هزار سایت اینترنتی دارد کار می‌کند، کارخانه فریب افکار عمومی مسلمین از پاکستان، از مالزی، تا لیبی، تا مراکش، تا مسلمین را به جای مبارزه علیه استکبار و کفر به مبارزه علیه مسلمانان دیگر، بمب‌گذاری و ترور در مسجد و حسینیه، وادار بکند و منحرف کند تا انرژی عظیم جهان اسلام که بپا خاسته تا دوباره تمدن اسلامی جدید بسازد، به جای آمریکا و اسرائیل صرف مسلمان‌کُشی بشود جنگ‌های داخلی و تروریزم وهابی، امروز هزاران سرباز مزدور از ارتش‌های غربی با لباس اسلامی به صحنه آمدند امروز با فرماندهی مستقیم آمریکا و صهیونیست‌ها دارند عمل می‌کنند و با پول و سلاح حکومت‌های نفتی عربی زیر پرچم دروغین اسلام در حال آدم‌کُشی هستند و جنگ را از مرزهای اسرائیل که داشت سقوط می‌کرد به کوچه پس کوچه‌های یمن و سوریه و عراق و لیبی کشاندند و شاید هم فردا پاکستان!

مانع سوم؛ تشکیل تمدن جدید اسلامی، گرایش‌های غرب‌گرا و لیبرال بین بعضی از نخبگان مسلمان است. این یک جریانی است که بعضی‌هایشان وابسته‌اند در دستگاه فکری استکبار و امپریالیزم غرب تربیت شدند، تفکرشان آمریکایی – انگلیسی است. جاسوس‌اند، وابسته‌اند، و بعضی‌هایشان نه، وابسته و جاسوس نیستند آدم‌های اصلاح طلب هستند می‌خواهند که جوامع‌شان رشد کنند ولی افکارشان تحت تأثیر فرهنگ مادی غرب است. این‌ها برعکس آن جریان خشن تکفیری که احمق است و عقل و اخلاق اسلامی سرش نمی‌شود این‌ها قطب مقابل این جریان هستند افراط از طرف مقابل است. این جریان سوم که جریانی است که عقیده دارد که غرب، بهترین تفکر و تمدن است و این باید بر جهان اسلام هم حکومت کند فقط شرب خمر و مشروب نباشد و الا تمدن درست، همین تمدن غرب است منتهی به علاوه نماز! ما در ایران از هر دو جریان داشتیم و داریم. هم جریانی داشتیم که می‌گفتند هرکس شیعه نیست کافر است، و دشمن اهل بیت(ع) است و شیعه هم امروز وظیفه ندارد اصلاً حکومت تشکیل بدهد! عصر حکومت امام زمان است و پیامبران نیستند، اهل بیت نیستند ما حق نداریم حکومت تشکیل بدهیم و انقلاب بکنیم. ما باید هر کسی در یک گوشه بنشیند فقط خودمان اهل نماز و روزه و حجاب باشیم دیگر وظیفه اجتماعی نداریم! این‌ها جریان متحجر و تکفیری بین شیعه بودند. ‌یک جریانی هم بین ما بودند که این‌ها معتقد بودند اسلام مگر چیست؟ اسلام نماز است و روزه و حج و واجبات فردی است. به لحاظ اجتماعی هم همین شهرهای غربی است آدم‌های بدی هم نبودند خائن هم نبودند طرز فکرشان این بود می‌گفتند شهری مثل لندن، مثل پاریس، منتهی در آن صدای اذان موقع نماز به گوش برسد. در واقع این دوتا جریان اسلام آمریکایی، هم آن اسلامی که می‌گفت اسلام فقط عبادات شخصی است و ما به سیاست‌ها و حکومت‌ها کاری نداریم می‌خواهد شاه باشد، می‌خواهد هرکسی باشد. هم این اسلامی که می‌گفت آمریکا باشد ولیکن فسق و فجور کمتر بشود. امام خمینی(ره) می‌گفت بزرگترین فسق و گناه، بزرگترین فحشا و فساد خود استکبار و استبداد است و رژیم‌هایی که نه به اسلام کار دارند و نه به مردم کار دارند این فسق و فساد خیلی بدتر از شراب‌خواری است. ریشه ظلم و کفر را قطع کن نه این که چهارتا شاخ و برگ آن را. یک راه تمدن سازی این است که یک کسانی که غرب‌گرا و غرب‌زده هستند این‌ها معتقدند که ما که حریف تمدن غرب و آمریکا نمی‌شویم این‌ها از ما قوی‌ترند، جلوترند، ما باید تسلیم بشویم و سعی کنیم تقوا و ایمان شخصی را حفظ کرد با این‌ها نمی‌شود طرف شد. امام در برابر این‌ها می‌گفت در هیچ جامعه اسلامی حاکم ظالم، حاکم کافر، و حاکمی که دست‌نشانده کفار و غیر مسلمین است حق حکومت ندارد. حاکم باید اولاً اسلامی و مسلمان، عادل و باتقوا باشد، باید عالِم به دین باشد، باید مدیریت و قدرت اداره جامعه و شجاعت و قدرت مدیریت و ظرفیت رهبری داشته باشد باید شجاع باشد و از دشمنان اسلام و صاحبان قدرت و ثروت نترسد. باید زاهد و ساده‌زیست باشد و مثل فقرا زندگی کند. نمی‌دانم شما بیت امام را در جماران رفتید یا نه؟ کل زندگی امام یک چمدان را پر نمی‌کرد، نصف چمدان پر شد. رهبری فعلی هم گاهی برای مسائل شخصی مجبور می‌شود پول قرض بگیرد زندگی‌اش از سطح زندگی مردم پایین‌تر است. حاکم اسلامی نباید در رفاه زندگی کند باید در سطح فقرا زندگی کند که علی‌بن‌ابیطالب(ع) در نهج‌البلاغه گفت باید در سطح فقرا زندگی کنید تا فقیرترین مردم احساس تنهایی و بدبختی نکنند. حکومت اسلامی و اسلام شخص‌محور نیست، اسلام محمدینیزم نیست. مکاتب مادی یا مارکسیست هستند یا فرویدیست است، یا لنینیست است یا ... اشخاص، محور هستند. در اسلام، قرآن می‌فرماید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‌ أَعْقابِکُمْ...» (آل عمران/ 144) مسلمان حتی حکومت اسلامی شخص حاکم محور نیست. همه ما شنیدیم که عمربن‌خطاب اول خلافت خود در خطبه‌اش به مردم گفت که اگر فردا دیدید من مسیری را کج رفتم به من تذکر بدهید. یکی از مسلمین بلند شد شمشیر کج خود را نشان داد و گفت اگر کج بروی با این شمشیر کج راستت می‌کنیم و عمربن‌خطاب ناراحت نشد تأیید کرد. در حکومت اسلامی در تشکیلات اسلامی آن امام و رهبر تا وقتی عادل است تا وقتی در مسیر خدا و حق است احترام و اطاعت آن واجب است به محض این که از مسیر منحرف شد اطاعت او حرام می‌شود. هدف توحید و عدالت است نه اشخاص! اگر کسی رهبر می‌شود چون در مسیر توحید و عدالت است اطاعت می‌کنیم ولی اگر خلاف توحید و عدالت رفت، اطاعت از او، همراهی از او، احترام به او حرام می‌شود و لذا امر به معروف و نهی از منکر یک واجب دوطرفه است هم حاکم و رهبر، مردم را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و توصیه و انتقاد می‌کند و هم مردم باید حاکم و رهبر و لیدرها و مسئولین‌شان را امر به معروف و نهی از منکر بکنند دو طرف حق دارند با هم صحبت کنند و همدیگر را نصیحت کنند. یکطرفه نیست. امام خمینی(ره) می‌گفت من خجالت می‌کشم بگویم من رهبرم! رهبر، آن نوجوان 13 ساله‌ای است که در جبهه نارنجک به خودش بست و خودش را زیر تانک متجاوزین انداخت. امام(ره) فرمود او رهبر ماست. می‌گفت اگر خمینی هم از مسیر خدا خارج شد این مردم با خمینی هم کار ندارند خمینی را کنار بزنند و خودشان به سوی خدا بروند. و می‌گفت همین‌طور که رسول‌الله(ص) در برابر ابوجهل و ابولهب و ابوسفیان‌ها تا آخر ایستاد ما باید تا آخر در برابر ظلمه جهان و حکومت‌های فاسد جهان که در رأس آن‌ها آمریکا و اسرائیل است بایستیم. کسانی که اسلام را نمی‌شناسند می‌گویند با قدرت‌ها باید ساخت ولی بدانند سازش با قدرت‌ها امروز نابودی اسلام و دفن اسلام نتیجه آن است. باید تا آخر محکم بایستیم و دفاع کنیم و نترسیم اگر کمی عقب بکشیم باید دست از اسلام برداریم! تا دست از اسلام برندارید این‌ها رهایتان نخواهند کرد. وقتی که شاه در ایران سقوط کرد امام به مردم گفت انقلاب پایان نیافت بلکه انقلاب آغاز شده است. از قدرت‌های بزرگ نترسید به فکر رهایی جهان باشید. گفت باید تلاش کنیم اسلام را در حد توان‌مان هرچه بیشتر و بیشتر در ایران اجرا کنیم و سراغ کمک به ملت‌های دیگر برویم و در تمام کشورهای اسلامی اسلام حاکم شود. پیشنهاد امام خمینی در وصیت‌نامه‌اش به تمام مسلمین گفت بیایید در هر کشور اسلامی یک جمهوری اسلامی انتخاب کنید یعنی طبق مذهب اکثریت، یک جمهوری انتخابات مردمی، حاکمان را در چارچوب اسلام انتخاب کنید بعد تمام این جمهوری اسلامی‌های کوچک و بزرگ با هم متحد بشوند بشویم یک اتحاد جماهیر اسلامی، امت واحدة اسلامی و همه با هم همکاری کنیم تمدن جدید اسلامی را بسازیم. الآن هم راه حل همین است یعنی از لیبی تا مراکش بگیرید تا پاکستان و افغانستان تا مالزی، تا آسیای میانه،‌ همه باید همین کار را بکنند راه دیگری وجود ندارد. نه روش تکفیری و آدم‌کشی و مسلمان‌کشی مشروع است و جواب می‌دهد نه روش جریان‌های غرب‌گرا و لیبرال‌مسلک که قلب و عشق و قبله‌شان لندن و آمریکا و کانادا و اروپاست، قبله‌شان اروپاست ولی در عین حال، شخصاً هم مسلمان هستند هیچ کدام از این دو روش به نتیجه نمی‌رسد. روش، همین است مردم در چارچوب اسلام، رضایت مردم و شریعت اسلام؛ این دوتا باید عمل بشود. خیلی ممنون و متشکر ببخشید عذرخواهی می‌کنم. اگر نکته و سؤالی دارید بفرمایید.

یکی از حضار (مترجم): سه چهار روز هست که این‌جا هستیم و پیغام محبتی است که از آنجا آوردیم و داریم آن را گسترش می‌دهیم. صحبت‌های شما را شنیدیم و خوشحال شدیم که به همین خطوط که شما الآن صحبت کردید با شیخ الاسلام قادری داریم الحمدلله. قرار است که یک جوری قانونمندی شود و انشاءالله این نظریات را گسترش بدهیم. و این حکومت‌ها به ما اثر نکرده آن روایتی که ما داریم این‌قدر عمیق است که رفت و آمد این حکومت‌ها به ما اثر نمی‌کند و الحمدلله چیزهای خوبی ما همه‌مان داریم. با این که اثراتی هست که از بیرون آ‌مده، مثل انتخابات یا ترور یا تکفیری که به مملکت ما رسیده است ولی خدا را شکر که ما می‌توانیم بگوییم در اهل سنت، ما کسانی هستیم که با این متأثر نشدیم الآن ضد این‌ها هم داریم کار می‌کنیم یعنی تمام پاکستان الحمدلله یک عَلَم بلند کردیم که با این تکفیری‌ها داریم می‌جنگیم و نخبگان خوبی الحمدلله مغزهای خوبی را اطراف خودشان جمع کردند این‌جا شخصیتی که جمع هستند کسانی هستند که صاحب دانشگاه هستند، کسانی هستند که صاحب کالج هستند همین‌طور تجربه حزبی آن‌ها خیلی زیاد است، و به راحتی می‌توانیم بگوییم سی سال است که داریم کار می‌کنیم با این که در پاکستان احساس کردیم بازی از دست‌های ندیده، این‌طوری هستند که ما را از ایران جدا کنند می‌خواهند یک رخنه‌هایی یک اختلافی چیزی بیندازند ولی انشاءالله ما این کار را در پاکستان عملی نخواهد شد یعنی اجازه نمی‌دهیم بیایند ما را از ایران دور کنند، انشاءالله قلب‌های ما دارند الحمدلله با ایرانی‌ها جوش می‌گیرند. یک زمان بدی ما دیدیم که تمام مدارس غافل می‌گفتند، تکفیر می‌کردند، این‌قدر رایج شده بود و این‌قدر سیطره پیدا کرده که ما دیدیم الآن مدارس نه فقط با زبان، بلکه با اسلحه هم دارند با هم می‌جنگند آن وقت الحمدلله کار خوبی کردند که بچه‌ها یک اعلامیه وحدت تشیع را جمع کردند نصرالله را هم جمع کردند و یک اعلامیه وحدت پخش کردند و بعد از آن کار عملی وحدت دیدیم که شروع شده با این که خیلی برای ما مشکلات درست کردند ولی بوسیله شفاعت رسول‌الله توانستیم کار را ادامه بدهیم و انشاءالله داریم ادامه می‌دهیم. یک پیشنهادی هم داریم ما یک گلایه‌ای داشتیم که وهابی‌ها این‌جا به عنوان نماینده اهل سنت می‌آمدند یک کتابی نوشتند "تروریستی و فتنه خوارج" یعنی تروریست‌ها با فتنه خوارج، به عنوان فتوا، 650 صفحه‌ای، این را در این چند سال پخش کردند و می‌گویند ما را در خطر انداخت چون در این زمان...

استاد رحیم‌پور: ببخشید این‌جا الآن آن کتاب هست؟

ادامه (مترجم): می‌گوید نمی‌دانستیم با شخصیت‌هایی مثل شما استفاده می‌کنیم وگرنه آن را می‌آوردیم.

استاد رحیم‌پور: آن سفری که من پاکستان آمدم تقریباً تعداد زیادی از کتاب های شیخ‌الاسلام را گرفتم با خودم آوردم الآن هم در کتابخانه‌ام هست استفاده هم کرده‌ام ولی این کتاب را ندیدم. عربی است؟

ادامه (مترجم): می‌گوید در 18 زبان‌های زنده است. خواهشم این است که باید فارسی چاپ شود. می‌گوید الآن در شام و الازهر این الحمدلله کتاب درسی شده است. می‌گوید امکان هست که در مدینه هم به عنوان یک کتاب درسی این را بیاورند. یک خواهشم داریم که اگر از آن کتاب استفاده می‌کنید اگر خوب باشد برای ایران هم مفید است.

استاد رحیم‌پور: من پیشنهاد می‌کنم که با دوستان مجمع تقریب مذاهب، شما که ارتباط دارید بگویید از طرف خودتان کتاب را بگیرید به مجمع تقریب مذاهب برسانید آن‌ها حتماً استقبال می‌کنند.

ادامه (مترجم): یک راه بزرگی هست که ما می‌توانیم انشاءالله با شما نزدیک باشیم. الحمدلله 1300 کتاب از طرف حاج آقا چاپ شده است که 500تا مانده،‌ می‌گویند یک مؤسسه بزرگی داریم که خیلی از نخبه‌ها را جمع کردیم ولی خود ما تعجب می‌کنیم که چرا نشد یک تبادل نظری باید می‌شد، بعضی از کتاب‌های شما را هم دیدیم یعنی خیلی عمیق نوشته شده است یک مشکلات سرحدی و حدودی که داریم می‌توانیم همه چیز را از این‌جا ببریم یعنی از مرزها می‌ترسیم. باید یک کانالی باز باشد که بیشتر چیزها را به سفارت یا خانه فرهنگ برسد که از آنجا ارتباط را پیدا کنیم و در کشور خودمان می‌بریم.

استاد رحیم‌پور: با مجمع تقریب ملاقاتی داشته‌اید؟

ادامه (مترجم): نه، قرار است انشاءالله آنجا ببریم. از تمامی دوستان تشکر می‌کند. می‌گوید تشکر می‌کنم بنده از فلانی که ما را این‌جا مثل برادرهای خودمان، الآن این‌جا هستیم احساس نکردیم از کشورمان دور هستیم الآن حال خوبی داریم. 4- 5 روز که این‌جا هستیم احساس کردیم آن تبلیغات که در پاکستان می‌کردند که جمهوری اسلامی دارد برای گسترش تشیع کار می‌کند، ولی این چند روزی که این‌جا هستیم احساس کردیم برای اسلام دارند کار می‌کنند همان قدری که برای ایرانی‌ها مفید هستند برای ما هم مفید هستند به این رسیدیم که باید جلوگیری کنیم و چیزهای خوبی را آنجا ببریم و بومی کنیم. آن کاری که مِشِن می‌گوید الحمدلله همان کاری که شما از ما خواستید به همان راه داریم می‌رویم یعنی ما در دهه خودمان حتی به جای بالایی داریم یعنی این‌طوری نیست که فقط ما عهده بگیریم عهده دست کسانی است که مناصب خوبی در حزب ما دارند و می‌گویند ما هیچ وقت خودمان را از اهل تشیع تصور نکردیم. در پاکستان با هم کار می‌کردیم، خصوصاً در مناطق این‌ها الحمدلله اختلافات خیلی کم بود در مناطقی که ما زندگی می‌کردیم. می‌گوید الحمدلله ما هیچ وقت از هم دور نشدیم و هیچ وقت از تشیع هم دور نشدیم و داریم آنجا با هم کار می‌کنیم. می‌گوید این یهود و نصارا برای مسلمانان برنامه‌ریزی کردند که در آینده یک جوری باید سی سال این‌ها شیعه و سنی با هم بجنگند و تشیع پاکستان آینده خودش را در ایران می‌بیند و ما احساس می‌کنیم این تشیعی که ما در پاکستان در منطقه خودمان داریم الحمدلله با هم اتحاد داریم نمی‌جنگیم، ولی بعضی وقت‌ها برای اصحاب یک حرفی می‌زنند که از آن‌ها فاصله می‌گیریم یا مخالف آن‌ها می‌شویم. شما که فرمودید آن‌هایی که فحش می‌دهند با ائمه اهل بیت(ع) آن‌ها مسلمان نیستند یا آن‌هایی هم که به اصحاب فحش می‌دهند آن‌ها هم کار خوبی نمی‌کنند. می‌گوید ما این‌طوری احساس می‌کنیم چون قیادت دست شماهاست یعنی در ایران تشیع هست، باید خیلی واضح و خیلی مبین، خیلی باز این مطالب آنجا منتقل بشود یعنی مرجعیت این‌جا یا قیادت این‌جا یا علمای این‌جا راضی نیستند که تشیع این کار را بکنند. ممکن است عمل نکنند یا گوش نکنند ولی خود این حرف‌ها آنجا برسد در زمان خودتان، این برای ما خیلی مفید است استفاده خواهیم کرد که ببین مرکز تشیع این نظریه را دارد و این بچه شیعه این نظریه را دارد ما به بچه شیعه کار نداریم ما با مرکزیت کار داریم که دارد ما را با این اهداف جلو می‌برد. می‌گوید این خیلی مفید باید باشد اگر این‌طوری فتاوی و صحبت‌ها باشد.

استاد رحیم‌پور: متأسفانه در رسانه‌ها منتقل نمی‌شود و الا این‌جا زیاد گفته شده است. مثلاً‌ رهبری این‌جا فتوا داد که اهانت به مقدسات همه مذاهب اسلامی حرام است و از جمله هرکس فحش بدهد این خلاف شرع است این را رهبری ایران صریح گفت و فتوا داد. منتهی ما رسانه بین‌المللی نداریم، رسانه‌ها دست دشمنان ما و شماست. حرف‌های دشمنانه از سنی برای شیعیان نقل می‌کنند می‌گویند این سنی‌ها دشمن اهل بیت هستند، به سنی هم راجع به شیعه نقل می‌کنند. این یک مسئله است. مسئله دوم این است که هرجا خشونت علیه یک مذهب اقلیت زیاد می‌شود افراطی‌گری بین آن‌ها پیدا می‌شود. مثلاً در ایران چون اکثریت مدت‌هاست تحت فشار نیست عقاید افراطی در علمای شیعه ایران حاکم نشد و اعتدالی بود. اما یک جاهایی که مثلاً شیعه تا حرف زده کشتند، به ناموسش تجاوز کردند، خانه‌اش را آتش زدند و این کارها را می‌کنند این‌ها در دام افراط می‌افتند یعنی یک نوع لجبازی و لجاجت که حالا که این‌طور است پس ائمه فلان هستند! پس شما همه‌تان فلان هستید! یک حالت این چنینی هم هست یعنی هر جا که آرامش و برادری بیشتر باشد افراط در همه مذاهب کمتر است. هرجا خشونت و تکفیر زیاد باشد افراطی‌گری و انحراف در مذاهب اقلیت بیشتر می‌شوند یعنی غلات و افراطیون شیعه سخنگوی شیعه به جای شیعه می‌شوند! راجع به همه مذاهب همین‌طور است. اگر در یک جامعه‌ای سنی اقلیت است به او ستم کنی و نگذاری عبادات خود را طبق مذهب خودش انجام بدهد، اذیت کنی، حقوقش را رعایت نکنی، آن سنی به سمت وهابیت می‌رود. سنی متعادل نمی‌ماند. شیعه هم هرجا بکشی و فشار بیاوری همین می‌شود. مسیحی هم همین است، یهودی هم همین است، همه جا، هرجا فشار باشد افراطی‌گری می‌آید.

یکی از حضار: این که گفتم مسئولیت دارند و کار می‌کنند آقای حسین شاکر، اقای صائب ، ایشان ده سال در پاکستان بودند دکتر بودند و یک شعبه‌ای از منهاج در آنجا داشتند ایشان هم از پاکستان نهضت ... یعنی بخشی که در سیاست کار می‌کند.

یکی از حضار (مترجم): خیلی اطلاعات را بالا برد و خیلی معلومات بود، و الحمدلله در همان خطی بود که تا حالا شیخ‌الاسلام برای ما درست کردند، استفاده کردیم. بزرگترین موضوعاتی که برای اختلافات استفاده می‌شود کتاب بزرگ نوشتند برای همین ایمان ابوطالب که این خیلی قضیه بزرگی برای شیعه و سنی در پاکستان است. "صفی جلی علی منکر ولایت علی"، بعد از این تقریب مذاهب برای پاکستان فرهیختگان پاکستان که به انجام رساندند خودشان را مایه کردند که باید این دولت‌های اروپایی که برای اسلام خیلی حرف‌های زشتی زدند یک کنفرانس‌ها باید در خود آن کشورها یک جوری باشد که همه ادیان در آن شرکت کنند الحمدلله در 20تا کنفرانس در این ده سال توانستند در اروپا درست کنند و الحمدلله خیلی شنوایی بود و مردم زیادی به حرف‌های این‌ها گوش دادند آن مذاهبی که از اسلام آنجا بودند.

استاد رحیم‌پور: جهاد نفس، جهاد مال، جهاد اخلاقی. درست است این را متوجه شدم.

یکی از حضار (مترجم): آخرین حرف این است که باید سیف را به دست بگیریم. یک روایت رسول‌الله است که از جهاد اسلام می‌برند. می‌گوییم چون به همین چیزها اتفاق نظر داریم می‌گوییم اگر یک تبادل این‌طوری باشد یک وقتی با هم بنشینیم شیخ الاسلام باشد شما هم باشید که ما فکر می‌کنیم همان اهداف امام خمینی که هست انشاءالله می‌توانیم در پاکستان اجرا کنیم و همین‌طور در کشورهایی که ایشان نفوذ دارند. انشاءالله کنفرانس‌ها را باید از اروپا شروع کردیم در کشورهای اسلامی، می‌گویند اگر انشاءالله توانستیم با هم در آنجا شرکت کنیم که ایشان باشد شما هم باشید که این پیام را زودتر به مردم برسانیم شما نماینده اسلام هستید با نماینده اهل سنت آنجا برویم.

یکی از حضار (مترجم): 15- 20 سال است که الحمدلله کاری که در لاهور انجام می‌دهیم در اعتکاف اجتماعی، اعتکاف اجتماعی یعنی 35 هزار نفر، آخرین آماری که هست 35 هزار نفر جمع شده بودند که ما می‌گوییم در 27 ماه رمضان که می‌رسیم قرّاءهای ایران آنجا می‌آیند و قرائت می‌کنند در آن برنامه، بیشتر از 100 هزار نفر جمع می‌شوند. خواهش‌شان این است که انشاءالله حضرتعالی در آن برنامه شرکت کنید.

استاد رحیم‌پور: انشاءالله. شما رابط باشید حتماً شرکت خواهم کرد.

یکی از حضار (مترجم): می‌گوید برنامه دومی که داریم مِنار پاکستان در لاهور است که شخصیت‌های قدیمی از لحاظ این است که اولین بار آنجا خوانده می‌شود که پاکستان یعنی چه؟ قبل از پاکستان که ما آنجا را منار پاکستانی می‌گوییم که باغ بزرگی است می‌گوید ما آنجا 20 سال است ولادت رسول‌الله(ص) را یک جشن بزرگی می‌گیریم از شب ولادت بعد از عشاء شروع می‌شود و تا فجر ما آنجا هستیم. آنجا هم الحمدلله صدها هزار نفر شرکت می‌کنند. می‌گویند چون ما خودمان الحمدلله مجالس را می‌گیریم، همین‌طور عزاداری را می‌کنیم، می‌گویند اگر این‌طوری باشد که این روز را، همین 12 ربیع‌الاول را طوری باشد که یک روز ملی و قومی و مذهبی برای همه باشد هم شیعه و هم سنی، یک طوری باشد که ما انشاءالله یک برنامه بزرگی درست کنیم که وحدت هم نزدیک می‌شود.

استاد رحیم‌پور: یک مشکل ما این است که ما از هم بی‌خبریم! همین 12 ربیع که به روایت اهل سنت ولادت پیامبر(ص) است. مشهور است چندتا روایت است. علمای شیعه هم بیشترشان 17 ربیع را میلاد می‌دانند. همین می‌تواند دلیل اختلاف باشد، همین را امام خمینی(ره) اعلام کرد از 12تا 17 ربیع، این ایام، ایام وحدت اسلامی باشد. الآن ما هر سال این ایام را یعنی یک هفته از 12 ربیع تا 17 ربیع را که دو روایت در مورد میلاد رسول‌الله(ص) است همان را به جای این که بگویند خب اختلاف است آن‌ها می‌گویند 12 ما می‌گوییم 17 ربیع، همین را امام خمینی گفت هفته وحدت اعلام می‌شود. الآن ما هر سال، میلاد رسول‌الله را هفته وحدت داریم و جلسات شیعیان و سنیان از داخل و خارج هر سال دارد تشکیل می‌شود. متأسفانه از هم بی‌خبریم.

والسلام علیکم و رحمه الله



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha